دلنوشته یک قلم
درباره وبلاگ


با اشتیاق می نویسم: عشق زیباست...... می گویم عاشقم......می شنوی و می گذری. می خوانم دلم تنگ است......هم آوا می شوی همدل نه! فریاد می زنم...با نگاهی مبهم سکوت می کنی. دلم می لرزد! امروز خاموشم...نه شوق نوشتن دارم ٬ نه توانایی گفتن . نوشته هایم را می خوانم...گونه هایم خیس می شود. گفته هایم را به یاد می آورم و مرتب خاطره هایم را مرور می کنم. با آوازم همدل می شوی...اکنون آواز من از حنجره ی فرشتهاست. ساکت و بی صدا با نگاهی مبهم..... دلم می لرزد!
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
جمعه 30 دی 1398برچسب:, :: 21:49 :: نويسنده : یاسمن

روزهایی را یادم می آید که آنقدر غمگین بودم و ناامید که نمی دانستم با زندگیم باید چه کنم. روزها و روزها امیدم به نجات دهنده ای بود که نمی آمد. که نبود اصلا. تا روزی که دیوان فروغ فرخزاد را می خواندم و بندی  که قبلا هم خوانده بودم را ، واقعا خواندم :

"از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را!
آیا زمین
که زیرپای تو می لرزد
تنهاتر از تو نیست؟"


 

خواندم. خواندم و خواندم. بلند شدم و با ماژیک مشکی درشت روی دیوار اتاقم نوشتمش. کشف کردن نجات دهنده ای که در درونم بود، نقطه عطفی در زندگی من بود. نجات دهنده ای که باید زمین می خوردم تا ردی از حضورش را کشف کنم. که اگر می توانم که برخیزم ، در درون من نیرویی هست. بعدترها بارها و بارها به خودم یادآوری کردم، روزی را که در آینه نگاه کردم و چیزی به جز من در آن دیدم. پشت من، کسی بود. کسی که من در لحظه های عجیب، حضورش را کشف می کردم. کسی که آنوقت فکر می کردم بخشی از من است. حالا می دانم که فراتر از من است. می دانم که فاصله هر کسی با نجات دهنده درونش یک لحظه بیشتر نیست. لحظه ای که نگاه کند و برای اولین بار ببیند.

 

 

 

 

 

جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: 21:45 :: نويسنده : یاسمن

تلاش كن برای زندگی یا به پیشواز مرگ برو
 

جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : یاسمن




غمگین مباش
غمگین مباش: زیرا غم نسبت به ماضی بی قراری و نسبت به آینده ترسان و امروزت را بر باد می كند.

غمگین مباش: زیرا غم قلب را تنگ، جهره را گرفته و روح را خسته می كند، و آرزو بوسیله آن
متلاشی می شود.

غمگین مباش: زیرا غم نه گمشده ای را بر می گرداند و نه مرده ای را زنده می كند، نه تقدیدر را تغییر می دهد و نه سودی عایدت می گردد.

غمگین مباش: اگر توتنگدستی دیگری بخاطر وامی در بازداشت است، اگر تو وسیله نقلیه ای نداری دیگری پاهایش را از دست داده، اگر تو از دردها شكایت داری دیگران بر تابوتهای سفید خوابیده اند اگر تو یك فرزند از دست داده ای دیگری فرزندانی را در یك حادثه از دست داده است.

غمگین مباش: اگر گناه كرده ای توبه كن، اگر بد كرده ای استغفار كن، اگر اشتباه كرده ای اصلاحش كن، زیرار حمت بی پایان است و دروازه باز و توبه پذیرفته شده.

غمگین مباش: مگر نمی بینی ابرهای سیاه چگونه پراكنده و شب دیجور چگونه روشن و طوفان سهمگین چگونه آرام می شود؟ پس سختیهایت به نرمی و زندگیت به صفا و آینده ات بسوی نعمتها رهسپارند. ان شاء الله.

غمگین مباش: از انتقادهای اهل باطل و كینه توزان،زیرا در قبال صبرت بر نقدها و كینه هایشان پاداش می یابی و بدان كه نقدشان ارزشش را بالا می برد زیرا مردم سگ مرده را ایذا نمی رسانند.

غمگین مباش: زیرا بیماری برطرف می شود، مصیبت زده بهبود می یابد، گناه آمرزیده می شود، دین پرداخته می شود، زندانی رها می شود، گم شده بر می گردد، گنهكار توبه می كند و مستمند توانمند می شود.

غمگین مباش: هرگاه از چاره جویی باز مانی و راهها را بسته یابی، آرزوها پایان یابند و ریسمانها كنده شوند، پس ندا در ده و بگو

سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, :: 20:32 :: نويسنده : یاسمن

دقایقی در زندگی هستند

که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود

که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی

و در دنیای واقعی بغلش کنی

جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 20:17 :: نويسنده : یاسمن

قفس به اين بزرگي ...

كاشكي پرنده بودم!

مهم نبود پريدن ...

ولي برنده بودم!

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 784
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1